مرده ای میان زندگان

کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده ‏اى است میان زندگان امیرالمؤمنین علیه السلام

مرده ای میان زندگان

کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده ‏اى است میان زندگان امیرالمؤمنین علیه السلام

فرض کنید حضرت امیر(علیه السلام) نشستند بالای منبر (یا مثلاً گوشه مسجد یا مثلاً سر کلاس درس جای استاد یا...) و شما از ایشان خواستید که موعظه‌تان کنند. فکر می‌کنید حضرت چه بگویند؟ چه بگویند که هم به حال من و شما بیاید و هم ترقی‌مان دهد که جز این از معصوم انتظار نمی‌رود.

جناب سید رضی در کتاب نهج‌البلاغه امیر مؤمنان (علیه السلام) ذیل حکمت 150 جمله‌ای دارد که ذهن مخاطب حقیقت جو را مشغول می­کند:

«قال الرضى و لو لم یکن فى هذا الکتاب إلا هذا الکلام لکفى به موعظة ناجعة و حکمة بالغة و بصیرة لمبصر و عبرة لناظر مفکر.

سید رضی: اگر در این کتاب جز این گفتار نبود، برای اندرز سودمند و حکمت رسا و بصیرت انسان بصیر و عبرت‌آموزی برای نگرنده‌ی اندیشه کننده کافی بود.»

چند سال پیش این حکمت را عزیزی نشانم داد. عباراتش تکان دهنده است. گذشت تا همین چند وقت پیش (شاید یکی دو ماه) که به ذهنم رسید بارگذاری‌اش کنم. آدرسش رو فراموش کرده بودم. فکر می‌کردم در قسمت خطبه‌هاست. گشتم ولی پیدایش نکردم. تا اینکه قسمتی از آن را در یکی از نشریات دانشگاه دیدم. همراه با آدرس. (که اتفاقاً نشریه سیاسی معتدلی هم بود!)

در هر صورت.

ما حرف سید شریف را نفهمیدیم ولی کلمات غرای حضرت رو بر خودم منطبق دیدم.

ابایی از طولانی شدن متن نداشتم چون چند جمله اول را که بخوانی تا آخر خواهی رفت.

ان‌شاءالله سعی کنیم از کسانی که حضرت می‌فرمایند نباشیم. دعا بفرمایید.

 

وَ قَالَ [علیه السلام] لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ یَعِظَهُ:

و درود خدا بر او، به مردى که از ایشان درخواست اندرز کرد فرمود:

«لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ وَ یُرَجِّى التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ

از کسانى مباش که بدون عمل دل به آخرت بسته و توبه را به واسطه آرزوی طولانی به تأخیر انداخته،

 

یَقُولُ فِى الدُّنْیَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِینَ

درباره‌ی دنیا مثل زاهدان سخن می‌گوید، اما در عمل همانند دنیادوستان است،

 

إِنْ أُعْطِیَ مِنْهَا لَمْ یَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ یَقْنَعْ

اگر از دنیا به او دهند سیر نمی‌شود، و اگر از آن محرومش کنند قانع نگردد،

 

یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِى الزِّیَادَةَ فِیمَا بَقِیَ

از شکر آنچه به او داده‌شده ناتوان است و در آنچه باقی‌مانده زیاده‌خواه است،

 

یَنْهَى وَ لَا یَنْتَهِى وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِى

دیگران را از بدی پرهیز می‌دهد اما خود پرهیز نمی‌کند و به آنچه خود نمی‌کند فرمان می‌دهد،

 

یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لَا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ

نیکوکاران را دوست دارد، اما مانند آنان عمل نمی‌کند و گناهکاران را دشمن دارد اما خود یکى از گناهکاران است،

 

یَکْرَهُ الْمَوْتَ لِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ یُقِیمُ عَلَى مَا یَکْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ

و در اثر گناهان فراوان مرگ را ناخوش دارد و بر کاری که به خاطر آن از مرگ می‌هراسد اصرار می‌کند (و آن را ترک نمی‌کند)،

 

إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِیاً

اگر بیمار شود (از کارهای بدش) پشیمان می‌شود و اگر سلامت یابد با احساس امنیت سرگرم دنیا می‌شود،

 

یُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِیَ وَ یَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِیَ

هرگاه در عافیت باشد دچار خودپسندی شود و هر بار به بلا گرفتار آید ناامید گردد،

 

إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً

اگر مصیبتى به او رسد به زارى خدا را می‌خواند؛ و اگر به آسایش دست یابد مغرورانه از خدا روى بر می‌گرداند،

 

تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا یَظُنُّ وَ لَا یَغْلِبُهَا عَلَى مَا یَسْتَیْقِنُ

هوای نفس در انجام آنچه به آن گمان دارد بر ایشان چیره شود، اما او در انجام آنچه بدان یقین دارد بر هوای نفس غالب نشود.

 

یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ

براى دیگران هرچند گناهى کمتر از او دارند نگران است و به بیش از حد به عملش امیدوار است،

 

إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ

اگر بی‌نیاز شود سرکشی کند و فریفته گردد و اگر تهی‌دست گردد مأیوس و سست شود،

 

یُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ یُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ

هنگام عمل کوتاهى ورزد، و هنگام تقاضا زیاده خواهد،

 

إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ

چون در برابر شهوت قرار گیرد گناه را برگزیده و توبه را به تأخیر اندازد،

 

وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ

و چون رنجى به او رسد از وظایف دینی خود دورى گزیند،

 

یَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا یَعْتَبِرُ وَ یُبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا یَتَّعِظُ

عبرت‌آموزی را برای دیگران طرح می‌کند اما خود عبرت نمی‌گیرد، در پند دادن مبالغه می‌کند اما خود پند نمی‌پذیرد.

 

فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ

سخن بسیار می‌گوید، اما کردار خوب او اندک است!

 

یُنَافِسُ فِیمَا یَفْنَى وَ یُسَامِحُ فِیمَا یَبْقَى

براى دنیاى زودگذر تلاش و رقابت دارد اما از آخرت جاویدان به آسانی می‌گذرد؛

 

یَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً

غنیمت (انفاق در راه خدا) را خسارت و خسارت (امساک از انفاق) را غنیمت می‌پندارد،

 

یَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا یُبَادِرُ الْفَوْتَ

از مرگ می‌ترسد اما فرصت را از دست می‌دهد،

 

یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ

گناه دیگران را بزرگ می‌شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک می‌پندارد،

 

وَ یَسْتَکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَیْرِهِ

و طاعت خویش را بزرگ می‌شمارد درحالی‌که همان را از دیگران ناچیز می‌انگارد،

 

فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ

در نتیجه مردم را سرزنش می‌کند و در حق خویش آسان می‌گیرد،

 

اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ

خوش‌گذرانی با سرمایه‌داران را بیشتر از یاد خدا کردن در کنار مستمندان دوست دارد،

 

یَحْکُمُ عَلَى غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَحْکُمُ عَلَیْهَا لِغَیْرِهِ

به زیان دیگران و به نفع خود حکم می‌کند اما هرگز به نفع دیگران و بر زیان خود حکم نخواهد کرد.

 

یُرْشِدُ غَیْرَهُ وَ یُغْوِى نَفْسَهُ

دیگران را راهنمایی می‌کند و خود را گمراه می‌سازد.

 

فَهُوَ یُطَاعُ وَ یَعْصِى وَ یَسْتَوْفِى وَ لَا یُوفِى وَ یَخْشَى الْخَلْقَ فِى غَیْرِ رَبِّهِ وَ لَا یَخْشَى رَبَّهُ فِى خَلْقِهِ 
پس دیگران از او فرمان برند و او خدا را نافرمانی می‌کند. حق خود را کامل میستاند و حق دیگران را کامل نمی‌دهد. در غیر راه خدا از مردم بیم دارد اما در حق مردم از خدا بیم ندارد.»



به دوستانی که دنبال نهج‌البلاغه با ترجمه خوب می‌گردند، ترجمه آقای شیروانی رو توصیه می‌کنم.

التماس دعا

  • امیرحسین حاجی زاده

نظرات  (۴)

  • علی اکبر قلیچ خانی
  • از نگاه من کسی که صبح اش را با چنین کلامی شروع می کند یعنی آن روز را خدا بر او عید قرار داده. نخورده مستت می کند حضرت ساقی ، سرش سلامت و خوش باد و خانه اش آباد. ممنونتم برادر. اگر یکسال هم مطلب نگذاری و صبح به صبح چشمم روشن به این کلام شود که خیلی به ما حال دادی...
    پاسخ:
    یعنی واقعا یکسال مطلب نذارم؟!
    بسیار زیبا بود . 
    پاسخ:
    یه همچین امامی داریم ما!
  • چلچله مهاجر
  • خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند . 
    حلاوت و شیرینی کلام امیر کلام ، گوارای وجود محبین حضرتش . 
    ممنون زنده میان مردگان !
    علی یارمون

  • چلچله مهاجر
  • خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند . 
    حلاوت و شیرینی کلام امیر کلام ، گوارای وجود محبین حضرتش . 
    ممنون زنده میان مردگان !
    علی یارمون

    پاسخ:
    سلام
    ممنون که سر میزنید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی